صفحه اصلی > پاره‌نویسی‌های من : رهایی می‌سازد، جبر می‌چزاند

رهایی می‌سازد، جبر می‌چزاند

روزهای فرد، ساعت هشت صبح آب درمانی دارم. گاهی تنبلی و خواب‌ چیره می‌شود. اما روزهای زوج از ساعت شش صبح سرحال و قبراقم.

زمان شاغلی هم روزهای تعطیل بیدار‌تر بودم و فکر می‌کردم مربوط به عادت ساعت بیولوژیکی است که روی اتومات فعال شده است.

اما به نظرم فقط عادت نیست. تأثیر جبر و رهایی بر احساسات است.

وقتی مجبوریم هر روز صبح برای کار برخیزیم، این الزام فشار روانی، کسالت و خواب‌آلودگی می‌آورد، که بیشتر از جنس روانی است تا جسمی. ولی وقتی آزادیم، بدن خودبه‌خود شاداب‌تر و سحرخیزتر می‌شود.

این واکنشِ روان انسان به محدودیت‌ها و آزادی است که در تمام رفتارهای اجتماعی نمود دارد.

احساسات ما به شدت تحت تأثیر شرایط و آزادی‌های روزمره‌مان قرار دارند.

مقالات مرتبط

دست‌گیری واژه‌ها برای شکوه‌باری

سال‌ها پیش بسیار شوق نوشتن داشتم، ولی فکر می‌کردم نویسندگی قریحه می‌خواهد…

ساز نوشتن را کوک کنیم

گاهی از نوشتن ناامید می‌شوم. مخصوصن زمانی که مطالعه‌ام نَم می‌کشد و…

مسافران خاموش، فروشنده داستان‌ها

پیرمرد دست‌فروش مترو، با مو و محاسن سپیدُ بلند توجه‌ام را ربود.…

دیدگاهتان را بنویسید