صفحه اصلی > پاره‌نویسی‌های من : ساز نوشتن را کوک کنیم

ساز نوشتن را کوک کنیم

گاهی از نوشتن ناامید می‌شوم. مخصوصن زمانی که مطالعه‌ام نَم می‌کشد و یکی از تکه‌های پازل نویسندگی* سرِ جایش قرار نمی‌گیرد، قلمم بیشتر خشک می‌شود.

خاندن و نوشتن دوقلوهای افسانه‌ای هستند که دست در دست هم نیرویی خارق‌العاده دارند و انرژی ماورایی می‌سازند.

بین خاندن ونوشتن رابطه‌ای ارگانیک** است که سالم و بی‌قیدوشرط راه را برای نویسنده هموار می‌کنند.

گاهی هم با خاندن نوشته‌های ناب انگشتم به دهان می‌ماند و دیگر تلاشی برای حرکت روی کیبورد نمی‌کند.

امروز به توصیه استاد در دوره مدیریت رسانه شخصی، یکی از مقالات اکبر رادی در کتاب «انسان ریخته» را خاندم تا قلمم جان بگیرد و حرف و حدیثی برای گفتن ساز کند.**

دریافتم که باید درِ صندوق ناامیدی را قفل زد و بدست دریا سپرد تا راهش را بیابد.

از عرق‌ریزانِ رهروان، درس ایمان بگیریم، به دقایق تلاش و آفرینش و زایش آنان حرمت بگذاریم، بکوشیم، بی‌چشمداشت و مخلصانه بکوشیم؛ بلکه ما نیز به درد عظیم عشق نائل شویم و در سلسله‌ی عاشقان حلقه‌ای باشیم، حتی در حاشیه.**

*پازل نویسندگی استاد کلانتری شامل: مطالعه، آزادنویس، بازنویسی و انتشار

** کتاب «انسان ریخته» از اکبر رادی

مقالات مرتبط

دست‌گیری واژه‌ها برای شکوه‌باری

سال‌ها پیش بسیار شوق نوشتن داشتم، ولی فکر می‌کردم نویسندگی قریحه می‌خواهد…

مسافران خاموش، فروشنده داستان‌ها

پیرمرد دست‌فروش مترو، با مو و محاسن سپیدُ بلند توجه‌ام را ربود.…

رهایی می‌سازد، جبر می‌چزاند

روزهای فرد، ساعت هشت صبح آب درمانی دارم. گاهی تنبلی و خواب‌…

دیدگاهتان را بنویسید