صفحه اصلی > دفتر شعر : مشاعره با کلمات

مشاعره با کلمات

زندگی میان واژه‌ها مرا شاعر کرده است

مشاعره با کلمات خودِ شعر است

واژه‌ها را قطار می‌کنم

واژه‌های شاعرانه

واژه‌های عاشقانه

شکوفه، جنگل، رودخانه، امواج، دریا، ابر، آسمان، درخت، بادکنک، پروانه

دلِ شکوفه شکوفا می‌شود

دردناکترین دردها را در خود نهان می‌کند

خنده‌ی پوششی، غم را می‌پوشاند

فرصت را از غم می‌رُباید

شکوفه‌های بهاریِ گیلاس،

در قلب برگ‌های سبز سوزنی،

جا خوش کرده است

انگار قصد مهاجرت ندارند

بادکنک کودک بینوا،

در دل آسمان،

او را تنها می‌گذارد و می‌رود

می‌رود تا با ابرها هم‌نشین شود

شاید باران رحمت بر زندگی‌اش ببارد

پروانه به گِرد شمع می‌رقصد

دل می‌دهد

امید می‌خَرد

اما زندگی دوام ندارد

قبل از پروانه‌ی فدایی

شمع می‌میرد

آب دیده را پاک می‌کند

خواب از چهره می‌زداید

مهتاب به مهمانی می‌آید

چشمان بی‌رمقش خستگی را قورت داده است

خورشید بشریت را فراموش کرده است

آسمان ستارگان را می‌دزدد

رنگین‌کمان گریه می‌کند

گیسوان گل نرگس مچاله می‌شوند

آرزوها به قهر می‌روند

مقالات مرتبط

کسی در دوردست‌ها

پرده‌ی گل‌ریز ‌آبی ریزنقش از پهنه عریض پنجره خود را جمع می‌کند…

10 بهمن 1403

به‌خاطر کندن گل سرخ

به خاطر کندن گل سرخ ارّه آورده‌اید؟ چرا ارّه؟ فقط به گل…

10 بهمن 1403

آرزوهای مدفون زیر آوار

مردمان به کوه خواهند زد. به غار خواهند رفت. بشر دوباره به…

7 بهمن 1403

دیدگاهتان را بنویسید